عمدتا فیلم های این کارگردان در مراحل فیلمبرداری با توقف روبرو می شود. فیلم اول وی نیز مشکلات اینچنینی داشت. در "جیببر خیابان جنوبی" برای دو بازیگر اصلی فیلم مصطفی زمانی و نورا هاشمی مشکلاتی پیش آمد و مدتی فیلمبرداری متوقف شد.
در "جیببر خیابان جنوبی" مصطفی زمانی و نورا هاشمی به همراه بهناز جعفری، امیر جعفری، هومن برقنورد، محمود جعفری، لیلا بلوکات، علی رضا جعفری و... به ایفای نقش میپردازند.
سکانس اول
داستان فیلم در راه آهن تهران شروع می شود. زنی به نام رعنا (با بازی بهناز جعفری) به مسافران می نگرد که در حال پیاده شدن از قطار و حرکت به سمت درب خروج راه آهن هستند. در گوشه دیگری از سالن پسر خردسالی ایستاده و رعنا را تماشا می کند. رعنا اشاره ای به پسر می کند و در یک چشم به هم زدن به سمت یکی از مسافران رفته و کیف پول او را سرقت می کند. کیف سرقت شده سپس در دستان پسرک خرد سال قرار می گیرد و تمام.
ادامه ماجرا
باقی سکانس ها روایت زمان حال است. کاوه (مصطفی زمانی) همان کودکی است که در سکانس اول به زن جیب بر کمک می کرد. یک جیب بر حرفه ای که پس از آزادی دوباره سراغ کار نان و آب دارش رفته و در این بین به دنبال رعنایی می گردد که در راه آهن دیدیم.
با کمی جستجو خانه اجاره ای رعنا پیدا می شود اما او دیگر آنجا نیست. کاوه با پرس و جو از صاحب خانه نهایتا سر نخی از یک سمسار (با بازی امیر جعفری) پیدا می کند که از وضعیت رعنا با خبر است. سمسار طفره می رود و قصد دارد کاوه را دست به سر کند اما با سماجت او روبرو می شود. کاوه هر بار که با سمسار دیدار می کند، وسایلی را که دزدیده برای فروش به او می دهد و در ازای آن پول دریافت می کند.
چندی بعد سمسار به او پیشنهاد می دهد که در ازای دزدیدن یک اتومبیل حاضر است جای رعنای گمشده را به او بگوید. کاوه قبول کرده و با کمک دختری که در جریان خیابان گردی هایش با آشنا شده دست به این زدی می زنند.
داستان عشقی می شود
این دختر نیز رعنا (با بازی نورا هاشمی) نام دارد که دزد جوان سعی می کند راه و رسم کیف زنی و دزدی را به او یاد بدهد و رعنا که دلبسته کاوه شده بدون هیچ مقاومتی با رقبت و علاقه آموزه های مجنونش را به کار می بندد. در ادامه این دو هر روز به نگاه های عاشقانه (و البته یک موسیقی متن رمانتیک) به کیف قاپی و جیب بری مشغولند و شب ها هم به برکت این تجارت پر سودشان جشن می گیرند.
پروژه دزدی خودرو به ثمر نمی رسد و در این میان تنها یک نگهبان بی گناه در جریان درگیری دزدها با مردم کشته می شود. نهایتا کاوه با همکاری سمسار پیر آن رعنایی که دنبالش بود را پیدا می کند و متوجه می شود که رعنا دیگر دزدی نمی کند بلکه تن فروشی می کند.
چند نکته:
فیلمبرداری و تدوین "جیب بر خیابان جنوبی" نسبت به دیگر فیلم های حاضر در جشنواره امسال، در حد مطلوب تری بود و از البته در دو رشته تدوین و جلوه های ویژه نیز نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد که قابل پیش بینی بود هر چند که البته هیچ کدام از آن ها به این فیلم نرسید.با این همه چند نکته ای هست که می شود به آن ها اشاره کرد:
طراحی صحنه
سکانس نخست فیلم روایتی است از حدود دو دهه قبل که طبیعتا باید حال و هوای 20 سال پیش در آن حس شود اما تابلوهای جدید و خوش رونگ لعاب راه آهن که نهایتا 5 سال از عمر آنها می گذرد و لباس های به روز رهگذران نشان از این دارد که کوچکترین تلاشی برای بازسازی یک فضای قدیمی صورت نگرفته است.
چهره پردازی
مصطفی زمانی بازیگر توانایی به حساب می آید اما پذیرفتن چهره او در قالب یک دزد بی سر و پا دشوار است. حتی گریم سنگین و زمختی هم که بر روی صورتش کار شده کمک چندانی به منفی و خشن شدن چهره این بازیگر نمی کند. از این رو بیننده احساس می کند که با یک عاشق دربه در و اواره طرف است، نه یک دزد حرفه ای و با سابقه.
شخصیت پردازی
نان حلال وجود ندارد! در این فیلم هیچ کدام از شخصیت ها حتی به سفید بودن نزدیک هم نیستند. آدم های دندان گرد، آدم های دروغ گو، دزد های خوش قیافه و ... کیف قاپی و کلاه گذاشتن سر دیگران آنقدر عادی است که بیننده خیلی راحت با سارقان همراه شده و در هر سکانس دزدی آرزو می کند که این بار هم این سرقت به ثمر برسد تا زوج رمانتیک قصه بی پول نمانند. تهرانی که اسعدی در این اثر به شما نشان می دهد، شهری است که نه پلیس دارد، نه قانون. در مترو همه یا دزدند یا مال باخته. سمساری جنس های دزدی می خرد. دخترکی پاک و معصوم از فروشگاه دزدی می کند. بازاری ها یک مشت بزن بهادر قلچماق هستند و در نهایت رعنای گمشده دزدی است که توبه کرده و تن فروش شده!